مَسخ داستان کوتاهی از فرانتس کافکا است که در پاییز نوشته شده و در اکتبر ۱۹۱۵ به چاپ رسید. مسخ از مهمترین آثار ادبیات فانتزی قرن بیستم است که در دانشکدهها و آموزشگاههای ادبیات سراسر جهان غرب تدریس میشود.
داستان در مورد فروشنده جوانی به نام گرگور سامسا
است که یک روز صبح از خواب بیدار میشود و متوجه میشود که به یک مخلوق
نفرتانگیز همانند تبدیل شده است. دلیل مسخ سامسا در طول داستان بازگو
نمیشود و خود کافکا نیز هیچگاه در مورد آن توضیحی نداد. لحن روشن و دقیق و
رسمی نویسنده در این کتاب تضادی حیرت انگیز با موضوع کابوسوار داستان
دارد.
ولادیمیر ناباکوف در مورد این داستان گفته است: اگر کسی مسخ کافکا را چیزی بیش از یک خیالپردازی هشناسانه بداند به او تبریک میگویم چون به صف خوانندگان خوب و بزرگ پیوسته است.» ]
درباره این سایت